داستان آموزنده از شیوانا

Love For You!!

 

 

 

روزی شیوانا پیر معرفت یکی از شاگردانش را دید

که زانوی غم بغل گرفته و گوشه ای غمگین نشسته است.

شیوانا نزد او رفت و جویای حالش شد…

شاگرد لب به سخن گشود و از بیوفایی یار صحبت کرد

و اینکه دختر مورد علاقه اش به او جواب منفی داده

و پیشنهاد ازدواج دیگری را پذیرفته است !

شاگرد گفت که سالهای متمادی عشق دختر را در قلب خودحفظ کرده بود

و بارفتن دختر به خانه مرد دیگر او احساس می کند

 

باید برای همیشه باعشقش خداحافظی کند. 

ادامه

برای مشاهده ادامه مطلب این پست اینجا را کلیک کنید

تعداد صفحات : 9
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 9 صفحه بعد